درپنجمین
نشست تخصصی مجلات آموزشی رشد با عنوان« تربیت اقتصادی و حرفه ای» مطرح شد:
تغییر در علم اقتصاد از موضوع به فرایند و از
فرایند به الگوریتیمی برای انتخاب برتر در حیات دنیوی
به گزارش واحد خبر و رسانه دفتر انتشارات و فناوری آموزشی، پنجمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی مجلات رشد با موضوع «تربیت اقتصادی و حرفهای» در محل سالن اجتماعات مدرسه تاریخی دارالفنون برگزار شد. در این نشست که با حضور مدیرکل، معاونان، سردبیران و مدیران داخلی مجلات رشد دانشآموزی و مجلات رشد عمومی بزرگسال و تخصصی، رؤسا و کارشناسان گروههای مجلات رشد و همچنین اعضای شورای برنامهریزی این نشریات برگزار شد، دکتر عادل پیغامی؛ استاد علوم اقتصادی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و نویسنده حوزه تربیت اقتصادی، چارچوبی از موضوع تربیت اقتصادی و حرفهای ارائه و اهداف کلان ساحت تعلیم و تربیت اقتصادی را تبیین کرد.
بهرهمندی از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در مجلات رشد
در ابتدای این نشست دکتر محمد صالح مذنبی، مدیرکل دفتر انتشارات و فناوری آموزشی و مدیر مسئول مجلات رشد، با اشاره به این موضوع که جهت بهرهمندی هر چه بیشتر از ساحتهای ششگانه مطرح در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در مجلات رشد، مجموعه نشستهایی تخصصی رشد تدارک دیده شده است، گفت: این نشستها به مثابه فرصتی برای اندیشهورزی و گفتوگوی بیشتر پیرامون مفاد اسناد بالادستی آموزش و پرورش، در اولویت برنامهای و دستور کار دفتر انتشارات و فناوری آموزشی قرار گرفته است. نشستهایی که تاکنون جلسات مربوط به سبک زندگی اسلامی و ایرانی، تربیت زیستی و بدنی، مهارت سواد حل مسئله و تربیت زیبایی شناختی و هنری آن برگزار شده و امروز هم دو نشست مرتبط با تربیت اقتصادی و حرفهای و تربیت علمی و فناورانه برگزار خواهد شد.
ضمن این که این نشستها در دو جلسه مجزا با حضور همکاران مجلات رشد دانشآموزی و همکاران مجلات رشد عمومی بزرگسال و تخصصی تدارک دیده شده است تا فضای گفتوگوی اختصاصیتر و پرداختن به موضوعات مرتبط با محتوای هر گروه از مجلات به شکلی اختصاصیتر فراهم شود. همچنین اساتید و سخنرانان دعوت شده در نشست، فرصت و زمینه بیشتری برای ایراد بحثهای فنی و تخصصی هر یک از این دو گروه را داشته باشند و به تفصیل بیشتری به این موضوعات بپردازند.
مرور اسناد تحولی و هم اندیشی، با هدف برنامهریزی برای آینده
دکتر مذنبی با اشاره به این موضوع که این نشستها، فرصت بسیار خوبی برای تحقق اهدافی است که برای آن منظور شده است و خوشبختانه آثار آن را در برنامه ریزیهای سال ۱۴۰۱ و در خروجی مجلات متنوع و پر شمار رشد، شاهد هستیم، افزود: اطمینان داریم حاصل یافتهها، دستاوردها و نتایج بحثهای محتوایی طرح شده در نشستهای سال جاری را در تولیدات سال آینده و در عملکرد و خروجیهای مختلف کار دفتر در عرصههای گوناگون که موضوع فعالیت و مأموریتهای دفتر است، شاهد خواهیم بود.
ضمن این که مقدمه ضروری کار ما چنین اقدامات برنامهریزی شده و معطوف به هدفی است که اگر میخواهیم در این فصل طلائی و مغتنم تحول در نظام تعلیم و تربیت، عالمانه و مؤثر قدم برداریم باید در مدیریت آن، بیش از پیش کوشا باشیم و از خداوند متعال بخواهیم که ما را در این مسیر روشن تحول و توسعه، یاری و مدد فرماید.
همان گونه که قبلاً هم در این خصوص گفتوگو کردهایم، قصد و هدفمان انجام کار در بهترین و کوتاهترین زمان ممکن است، اما عجله ای برای انجام کار نداریم، تا آسیبهای شتاب زدگی و کم حوصلگی، دامنگیر اقدامات جاری دفتر نشود، در واقع در عین حالی که به تسهیل و سرعت مطلوب و مقدور در امور معتقدیم و همه توان خودمان را که برآیندی از یک توان جمعی و مشارکت همه جانبه با همه همکاران است، به کار میگیریم، در کارها عجله نمیکنیم تا به اصل موضوع آسیبی وارد نشود.
سرعت، دقت و کیفیت، اصولی هستند که میتواند سلامت و اثربخشی آن کار را تضمین کند و ما هم تلاش میکنیم تا در مسیر روشن و امید بخش تحول، با دقت کامل و سرعتی که مطلوب و مقدور باشد، تولیداتی با کیفیت و قابل استفاده برای مخاطبان و ذی نفعان این سازمان را در بهترین شکل آن مهیا و ارائه کنیم. در هر حال این نشستها فرصتهای مغتنمی برای مرور اسناد تحولی، گفتوگو و تعامل و هم اندیشی، با هدف برنامهریزی برای آینده هستند که میتواند ایدهها، نگاهها و گامهای ما را در مسیر رشد و تکامل و توسعه همه جانبه، هماهنگتر، استوارتر و مؤثرتر گرداند.
تبدیل ساحتهای مطرح شده در سند تحول بنیادین به محتواهای عینی و قابل استفاده
مدیر کل دفتر انتشارات و فناوری آموزشی با اعلام این موضوع که در بهرهمندی از تعامل و گفتوگو با همکاران و با لحاظ اهداف و مأموریتهای دفتر، از منظر خودمان جدولی را ترسیم کردهایم که به صورت چینشی منظم، نسبت هر مجله با مجموعه ساحتهای طرح شده در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و شایستگیهای تربیتی که به دنبال آن هستیم را مشخص کرده است، اضافه کرد:
علاوه بر این کار، در حال حاضر چند گام جلوتر رفتهایم و ناظر بر این ساحتها و اهداف مربوطه، محتواهایی را تولید کردهایم؛ کاری مهم که معنای آن این است که امری ذهنی و نظری را به محتوایی عینی و قابل استفاده برای مخاطبان این مجلات، تبدیل کردهایم. امری پسندیده که باعث شده کارهای مطبوعاتی و رسانهای زیادی در حوزه آموزش و پرورش محقق شود و بتواند به عنوان حلقهای واسط، ارتباط مخاطبان را بین کتابهای درسی و دیگر اجزای بستههای تربیت و یادگیری برقرار و معنادار کند.
همچنین دستهای از مطالب متنوع که هر کدام نسبت و ارتباط خود را با ساحتهای مختلف سبک زندگی اسلامی و ایرانی، تربیت زیستی و بدنی، تربیت اعتقادی، عبادی ـ اخلاقی، مهارت سواد حل مسئله، تربیت اجتماعی و سیاسی، تربیت زیبایی شناختی و هنری، تربیت اقتصادی و حرفهای و تربیت علمی و فناورانه برقرار کردهاند، در مجلات رشد به چشم میخورد که نشانگر تأثیر همین رویهها و توجه کارشناسی و حرفهای به اسناد بالادستی آموزش و پرورش، بهخصوص سند تحول بنیادین آموزشوپرورش است.
فعالیتهای برنامهریزی شده برای سال پیش رو
علاوه بر اینها در سال پیش رو به این موضوع میاندیشیم که بر اساس دلالتهای این ساحتها و جهتگیریهای تحولی هر کدام از آنها، برای مجلات رشد به عنوان مجلات آموزش و پرورش چه اقدامات هم سو و مؤثری را انجام دهیم تا مشخص کنیم چه گزارههای تجویزی را در این ارتباط میتوان احصا و بر اساس آنها کار را به سرانجام رساند.
دکتر مذنبی با اشاره به این موضوع که در سال آینده در مجلات رشد، با تحقیق و بررسی و دقت نظر بیشتر و عمق فراتری به این موضوعات پرداخته خواهد شد، اظهار داشت: در جلسات و نشستهای متعددی که برگزار شده است، از دبیران محترم ساحتها و مهمانان و کارشناسان صاحب نظر و فعال در حوزههای مختلف دعوت کرده و خواستهایم که مطالب و بحثهای کارشناسی خود را با نگاه کاربست این مطالب در متن مجلات رشد ارائه کنند تا شاهد نتایج بیشتری و ملموستری در محتوای مجلات رشد در دورههای پیش رو باشیم.
در این جلسات به دنبال آن هستیم تا مشخص شود به طور مثال در یک مجله دانشآموزی برای کودک یا نوجوان چگونه میشود از تربیت اقتصادی و حرفهای سخن گفت و چه پرداختی باید صورت بگیرد که این تربیت در مقام عمل و تجربه محقق و نهادینه شود. پس هدف جامع این نشستها همان گونه که اشاره کردم این است که ما بتوانیم آنچه را در سند تحول و در ساحتهای ششگانه قصد شده است، در متن و محتوای این نشریات که بحمدالله پوشش و گستردگی خوبی هم دارند، به صورت عینی و مصداقی تحقق ببخشیم و این امر، از استمرار و رشد و توسعهای برخوردار شود که کم کم، بافت و محتوای اصلی همه مجلات در عین جذاب و خواندنی بودن، هم راستا و در مسیر اسناد بالادستی و تحولی وزارت آموزش و پرورش باشد.
این امر باید در همه مجلات، چه مجلات دانشآموزی و چه مجلات بزرگسال و تخصصی محقق و جاری شود. چنین کاری جدای از سیاستگذاری و اقدامات کلی، نیازمند دقت نظر و پرداختهای جزئیتر و در عین حال معطوف به هدفی است که باید با لحاظ کردن ظرایف و دقت لازم صورت گیرد. مجموعه بحث های صورت گرفته در این جلسات و نشست های چندگانه، ثبت و ضبط و مکتوب و منتشر خواهد شد تا در دسترس افراد علاقهمند قرار گیرد و برای بازخوانی و مراجعه همکاران گرامی در دسترس باشد.
پیشرفت اقتصادی، در گرو گرایش به حق
در ادامه این جلسه دکتر عادل پیغامی؛ دکترای علوم اقتصادی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و نویسنده حوزه تربیت اقتصادی که به عنوان استاد مدعو و صاحب نظر در حوزه اقتصادی و حرفهای در این نشست حضور داشت، سخنانش را با تلاوت آیه ۶۶ سوره مائده آغاز کرد:
«و َ لَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ». اگر اهل کتاب، تورات و انجیل و قران را بدون کم و کاست و همچنین آنچه را که از طرف پروردگارشان نازل شده ، اقامه میکردند، از بالای سر و از زیر پاهایشان روزی میخوردند و بهرهمند میشدند.
همان گونه که ملاحظه میکنید، خداوند کلمه «اکل» را با اشاره به مفوم شکمی و مادی آن به کار برده است و در واقع میخواسته است تا ذهن به سوی وجه مادی ماجرا توجه کند. چون عرب جاهلی که این آیه را میشنیده است، از کلمه «اکل»، خوردن مادی را میفهمیده است و برداشت او این بوده است که: خداوند اراده کرده است دنیای شما را هم از طریق کتب آسمانی تضمین کند. البته این حرف دارای معنای وسیع و فراگیری است که هیچ اقتصاد پیشرفتهای در دنیای معاصر نمیتواند ادعا کند من گونهای از شرایط اقتصادی و رفاه مادی را ایجاد کردهام که مردم از بالای سر و زیر پایشان میخورند و به طور کامل بهرهمند میشوند. این حرف بدین معنا است که حتی آن اقتصادهایی که هدف شکمی و مدعای مادی دارند، نمیتوانند بگویند ما کاری کردهایم که مردم از بالای سر و زیر پایشان متنعم شوند، ولی خداوند چنین ادعایی دارد و میگوید بیشترین پیشرفت مادی و دنیوی و اقتصادی شما در گرو اقامه و گرایش به حق است. در ادامه آیه هم میفرماید برخی از اینها «أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ» هستند که خداوند از کلمه اقتصاد استفاده میکند و کسانی که کلمه تدبیر منزل را که بعداً چرخیده و تبدیل به واژه لاتین (Economy) شده است، از این جاها گرفتهاند.
خداوند در این آیه شریفه میفرماید: برخی از اهل کتاب مقتصده هستند، و اقامه کتابهای آسمانی را انجام میدهند، اما «وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ» عده زیادی از آنها بد عمل میکنند و چون بد عمل میکنند، از زیر پا و بالای سر روزی نمیخورند و در نتیجه دچار فقر و بدبختی و تنگدستی مادی هستند.
بسط و گسترشی در مفهوم اقتصاد و فرد اقتصادی
بر اساس این آیه، در حقیقت فرد اقتصادی کسی است که کتابهای آسمانی را اقامه میکند. پس معنای مورد نظر آن در خصوص اقتصاد، خیلی فراتر از آن چیزی است که ما به عنوان اقتصاد فهم میکنیم. این آغاز قصه و در واقع نشانگر اعتقاد ماست. من معمولاً در کلاسهای درس به دانشجویانم میگویم اگر سنگ نوشتهای از تمدن اینکاها - در امریکای لاتین- پیدا شود و بگوید که ۱۰ هزار سال پیش ادعایی شده است و فرمولها و توصیههای اقتصادی وجود دارد که اگر به آن عمل کنید از بالای سر و زیر پایتان میخورید، همه پژوهشگرهای عالم میروند تا ببینند آن توصیههای اقتصادی چیست! در حالی که مشخص نیست آن سنگ نوشته، کار چه کسی است و اساساً راست و دروغ آن هم مشخص نیست، اما قرآن که کلام خداوند و حق و یقین است و ذرهای در آن شک راه ندارد، پیش روی ماست، اما معلوم نیست چرا به آن عمل نمیکنیم. و این پرسش به نوعی آغاز مسئله است. این در حالی است که علاوه بر آن و عمل نکردن به اصول و اعتقادات خودمان، وقتی صحبت از سواد اقتصادی میکنیم، در مورد آن دچار بدفهمی هستیم و توجه نداریم که این معنا در غر ب، چیزی غیر از مفهومی است که در ذهن ما شکل گرفته است.
لزوم تأثیرپذیری عمل از دانش نظری
هزاران سال است که فلاسفه، دانش را به چهار بخش دانش نظری (episteme)، دانش چگونگیها و ابداع (techne)، دانش معطوف به قدرت (phmesis) و دانش مرتبط با هوش (یا یک نوع حس ششم) (metis) تقسیمبندی کردهاند.
بر اساس این تعریف، کار دانش نظری کشف واقعیت خارجی موجود و کار دانش عملی، انکشاف واقعیت خارجی مطلوب است. ضمن این که درکشف، توصیف و تبیین واقعیت خارجی موجود صورت میگیرد، اما در انکشاف، خلق و تغییر واقعیت مطلوب، مدیریت و برنامهریزی اتفاق میافتد و حاصل آن، ابداع و خلق همان دانش عملی است.
نکته دوم در این ماجرا این است که دانش نظری را مساوی با علم میبینیم، اما دانش عملی را اساساً به عنوان علم، قبول نداریم و فراتر از آن، این بخش را نادیده میگیریم و به شکلهای گوناگون از آن عبور میکنیم. موضوعی که با نگاه اثبات گرایی (پوزیتویستی) حاکم در ۱۰۰ ساله اخیر، به اوج خود رسیده است. به همین دلیل هم در دعوای بین دانش و ارزش، دانش در جای خود قرار نگرفته است و آن را جانشین ارزش کردهاند. به گونهای که وقتی گفته میشود، علمی بحث کن! بیشتر بحثهای نظری مراد است و دانش عملی را اساساً به عنوان یک چیز علمی و ارزشی به رسمیت نمیشناسند.
تأثیر منفی کم توجهی به دانش عملی در خلاقیت و نوآوری ایرانیان
همین است که با چنین نگاهی، کژ رویهای زیادی در برخی مفاهیم صورت گرفته است. مثلاً در مورد کلمه «ایدئولوژی» که در اصل به معنای «شناخت وضع مطلوب» و خودش یک ارزش است، معنای دیگری را جایگزین کرده و وقتی میخواهند بگویند سطح بحث تقلیل پیدا کرده است، میگویند بحث ایدئولوژیک شده است.
همین موضوعات باعث شده است که ذهن بچههای ما با موضوعاتی درگیر و به خطا چیزهایی را فهم کنند که وقتی بزرگ میشوند، ذهن این بزرگترهای ما که مسئولیتهای مهم جامعه را عهدهدار شدهاند، عقیم شود. کاری که باعث میشود از همان ابتدا، فکرِ ابداع و مولد بودن در ذهن آنان کشته شود و در آینده، ذهنی عقیم و قفل شده داشته باشند که اساساً هوای خلاقیت و ابداع و نوآوری به آن متبادر نشود. موضوعی که باعث شده است در بیش از ۱۰۰ سال گذشته، زمینههای خلاقیت و نوآوری و پویایی فکری ایرانیان، به لحاظ تمدنی ـ جز در حوزه شعرـ کشته شده و از بین برود. به نظر من در عرصه تمدنی خلاقیت ایرانیان ـ که جایش در عرصه دانش عمل است ـ کشته شده و دیگر نشانی از نوآوری و ابداع و خلق در بین ما دیده نمیشود.
علمای اسلامی، از جمله فارابی، دانش عملی را در سه سطح فرد، خانواده و جامعه تقسیمبندی کردهاند. بر اساس این دستهبندی، واقعیت مخلوق در ساحت فرد؛ اخلاق، در ساحت خانواده؛ تدبیر منزل یا همان (Economy) و در ساحت جامعه؛ «سیاست مدن» نام گرفته است. جالب است که در اروپا هم وقتی صحبت از تدبیر منزل میشده است، نه تنها در خانواده بلکه در همه عرصهها مورد نظر بوده است. در اسلام که فراتر از آن، چون علمای ما همه حکیم هم بودهاند در همه عرصهها دانشورزی میکردهاند. به همین دلیل هم در این زمینه «رساله تدبیر ابنسینا» را داریم که مشهور است. اما سؤال این است که چرا ابن سینا را به عنوان فیلسوف و طبیب شناختهایم، اما به عنوان صاحب نظر و دارنده رساله تدبیر منزل نشناختهایم؟!
انحراف فرهنگی، ناشی از فراموشی تمدن ایرانی اسلامی و پیروی از تمدن غرب
همراه با آقای مهدی طغیانی در جلد اول کتاب « تعلیم و تربیت اقتصادی» به این موضوع پرداختهایم و با بررسی و پژوهشی در بین حکمای فلسفی، حکمای نقلی و حکمای اسلامی، نشان دادهایم که این بزرگان همگی بحث تدبیر منزل را آثار خود مورد توجه قرار داده و آثاری در این زمینه داشتهاند. پس مشکل ما این بوده که به جای این که دانش عملی یا انکشاف واقعیت خارجی مطلوب به معنای خلاقیت، تغییر، مدیریت و برنامهریزی اصل قرار گیرد، دانش نظری یا همان توصیف و تبیین و کشف وضع موجود، مورد توجه قرار گرفته است.
این در حالی است که در زمانهای در غرب بحثهایی مانند این که فرهنگ مهمتر است یا اقتصاد، سیاست مهمتر است یا فرهنگ و از این دست مسائل را راه انداختهاند و دیوار مربوط به این بحثهای انحرافی را از همان ابتدا کج بنا گذاشتهاند و ما هم که در خیلی موارد از آنها پیروی کردهایم در دام همین کجیها و بد فهمیها اسیر شدهایم. عجیب این که غربیها از یک جایی این بدفهمیها و کژرویها را متوجه و آن را اصلاح کردهاند، اما ما چون پیرو بودهایم، هنوز در همان مراحل اول گیر کرده و آن را به عنوان قوانین و اصولی مطلق و بدون خطا پذیرفته و بر پیروی از آن اصرار داریم. متأسفانه چون زمینههای تمدنی تاریخ خودمان را به فراموشی سپردهایم، از داشتههای خودمان در این خصوص بیاطلاع و گاه هم غافل و بدان بیتوجهیم.
کاراییهای سواد اقتصادی و لزوم آموزش آن
موضوع سواد اقتصادی، نکته مهمی است که خصوصاً برای شما بزرگوران که در مجلات متنوع و پر شمار رشد، مشغول به خدمت هستید، دلالتهای کاربردی زیادی دارد و مهم است. وقتی صحبت از سواد اقتصادی به عنوان فلسفه آموزش اقتصاد میشود، میگویند سواد اقتصادی چهار کار ویژه در بطن خود دارد. اولین ویژگی آن این است که به فرد تفکر انتقادی میدهد، دومین ویژگی آن این است که فرد را از تفکر تحلیلی برخوردار میکند، آشنائی با مهارت حل مسئله سومین ویژگی و مهارت تصمیمگیری چهارمین ویژگی سواد اقتصادی، برای فردی است که از این نوع سواد برخوردار میشود. به همین دلیل علمای علم اقتصاد، تحلیلی علمی دارند که بحث سواد اقتصادی باید از همان دوران کودکستان مبنای کار و مورد توجه قرار گیرد.
اولین موجی که در غرب در خصوص سواد اقتصادی به جریان افتاد، سال ۱۸۷۸ بود، در آن سال رئیس انجمن اقتصاددانان امریکا که یک کشیش بوده، مقالهای نوشته و عنوان کرده است، آن زمانی که به بچهها با این استدلال که میخواهند حل مسئله یاد بگیرند، فیزیک، شیمی، زیست شناسی و... یاد بدهیم، گذشته است. برای تقویت چنین مهارتی باید به آنان اقتصاد و حقوق یاد بدهیم.
تغییر و ارتقای تعریف علم اقتصاد از موضوع به فرایند و نهایتاً به نوعی الگوریتم
وقتی صحبت از ماهیت علم اقتصاد میشود و میپرسیم علم اقتصاد یعنی چه؟ باید به چند دوره تاریخی و فازهای متعدد آن در تعاریف دانشکدههای اقتصاد اشاره کنیم.
اولین دوره، دورهای است که علم اقتصاد را مساوی با «دانش مربوط به بانک، بازار، سرمایه، قیمتها» و این گونه امور میدانستند. دوره بعدی، دورهای است که علم اقتصاد در تعاریفی مانند «تولید، توزیع و مصرف» خلاصه شده است. سومین دوره که از حدود ۳۰ سال قبل شروع شده است، اقتصاد به عنوان «علم انتخاب» نامیده شده است. یعنی علمی که به فرد قدرت انتخاب و تصمیمگیری درست در موضوعات مختلف را میدهد و اتفاقاً این همان تعریفی است که ما از آن کمتر مطلع و از آن غافل هستیم.
تعریفی که سالهاست در ترم اول دانشکدههای اقتصاد مبنا قرار گرفته است و بر اساس آن میگویند: اقتصاد، علم انتخاب است. در حقیقت در این تعریف، کلمهای به کار رفته است که هیچ ساحتی از ساحتهای انسانی خارج از آن قرار نمیگیرد و همه ساحتها را شامل میشود.
اگر در این تعاریف دقت کنیم متوجه خواهیم شد که معانی علم اقتصاد، از موضوع به فرایند و نهایتاً به یک الگوریتم، تغییر و در حقیقت، رشد و تکوین پیدا کرده است و اساساً قدرت اقتصادی واقعی، در همین تعریف آخر است که جای تأمل و بحث و دقت دارد. اقتصاد در معنای جدید خود در ۳۰ تا ۴۰ سال گذشته، در واقع منطق علوم انسانی است که ضمن دارا بودن معانی و لایههای قبلی خود، در قالب جدیدی با مفهوم منطق کلی زندگی بشر، ظهور پیدا کرده است.
تعیین هدف اقتصاد با آیات قرآن
البته باید توجه داشته باشیم که وقتی صحبت از سواد اقتصادی میشود، بحث مادیگرایی و ثروت اندوزی نیست، بلکه هدف حرکت به سمت و سویی است که بتوان با تعریفی درست، برای داشتن زندگی سالم و پاک در مسیری درست گام برداشت و در یک کلام حرکت به سوی ساختن «امت مقتصده» است.
شاید در معنای الگوریتمی آن و با توجه به آیه ۶۶ سوره مائده که در اول صحبت، بحث شد بتوان گفت ما در تعریف صحیح اقتصاد، به دنبال «امت مقتصده» هستیم و چشم انداز تمدن اسلامی میتواند چنین هدفی باشد.
در حقیقت تعریف جدید علم اقتصاد، الگوریتمهایی را در اختیار افراد قرار میدهد که با استفاده از آن الگوریتمها، بتوانند در همه زمینهها انتخابهای درستی داشته باشند.
در نگاهی دیگر به این موضوع شاید بتوان گفت مشکل ما در اکثر زمینهها و از جمله در اقتصاد، و در حوزه غربزدگی، عقبماندگی از مرزهای دانش است، به گونهای که ما در این زمینه با غربزدگان مشکلی بیشتری داریم تا خود غربیها. با چنین زمینهای است که باید گفت علم اقتصاد به جای این که موضوع محور تعریف شود، باید فرایند محور تعریف شود، زیرا وقتی صحبت از فرایند و مثلاً بحث در مورد تولید باشد، میتوان بسیاری از مفاهیم دیگر را هم دراین حوزه وارد و تعریف کرد.
کاربردهای علم اقتصاد در ساحتهای مختلف زندگی
با ذکر این مقدمه میخواستم به این جمع بندی برسم که در هر رشته و هر موضوعی که مجله منتشر میکنید به این حرفهای مبنایی و اصولی و در واقع صحبتهایی که در کتاب «تعلیم و تربیت اقتصادی» آمده است، سر و کار و به آن نیاز دارید. این نیازها از پنجرههای مختلفی با علم اقتصاد ارتباط پیدا میکند که به چهار مورد آن اشاره میکنم. اول آن که اقتصاد علم انتخاب است و شما هر جا بخواهید دست به انتخاب بزنید، نیازمند علم اقتصاد هستید.
دومین موضوع این است که در هر انتخابی باید اقتصادی بودن یا اقتصادی نبودن و یا هزینه و صرفه کارتان را بسنجید که باز هم این کار، موضوع علم اقتصاد است.
سومین نکته این است که ما با اقتصادهای مضاف روبهرو هستیم. مثلاً وقتی که یک گروه تئاتری دور هم مینشینند تا مسائلی مانند بیمه خودشان یا اجاره سالن را حل کنند، ۹۹ درصد مشکلات و مسائل آنان به حوزه اقتصاد بر میگردد که نیازمند علم اقتصاد است.
نکته چهارم در خصوص نیاز ما و شما به اقتصاد در نقش و به عنوان یک شهروند است که برای حل مسائل و موضوعات و زیست اجتماعی خودمان و در حوزه مالیات، حقوق، تورم ، رکود و مفاهیمی از این دست نیازمند استفاده از علم اقتصاد هستیم. در حقیقت در اینجا سواد رسانهای به مفاهیم یک توانمندی و مهارت مطرح است که فرد میخواهد با استفاده از آن زندگی فردی و اجتماعی خودش را به درستی سامان دهد و اداره کند و اگر در بخش دیگری از صحبت آن را منطق کلی زندگی خواندیم، به دلیل همین ویژگیهای فراگیر موضوعات اقتصادی در زندگی آحاد جامعه است.
لزوم ارائه مفاهیم اقتصادی اسلام در مجلات رشد و کتابهای درسی
ما در اقتصاد، مفهومی به نام «بهرهوری» داریم که آن را «کارآیی ضرب در اثربخشی» تعریف کردهاند. در حقیقت کارآیی، روش درست و خوب انجام یک کار است و اثربخشی، خوب بودن اصل کار است. به همین دلیل هم میگویند باید کار خوب را خوب انجام داد تا بهرهوری حاصل شود. کارآیی در حقیقت نقیض اسراف است و اثربخشی نقیض تبذیر. یعنی اگر ماشین خودمان را به جای دو سطل آب با سه سطل بشوییم، اسراف کردهایم. ولی اگر ماشینی را که تمیز است ونیازی به شستن ندارد، ولو با یک سطل آب بشوئیم، تبذیر کردهایم.
اما قرآن علاوه بر این دو معنای اسراف و تبذیر، مفهومی دیگری را با عنوان «اتراف» دارد، و اتراف، آن است که فرد به دلیل فراوانی نعمت، غافل شده، خدا را فراموش کند و فریفته شود. به یک معنا و در مقام تمثیل، وقتی فرد با نادیده گرفتن نعمتهای خداوند، در کف خیابان اغتشاش و خرابکاری میکند، به دسته مترفین گرویده است. این در حالی است که فرد حق اعتراض دارد و میتواند از این حق خودش استفاده کند، اما به گونهای عمل میکند که نتیجه کارش رکود در بازار، تعطیل شدن کسب و کار، آسیب دیدن عامه مردم و خسارتهایی از این دست میشود و ضرر آن دامن جامعه را میگیرد. شاید خوب باشد که اشاره کنم، لازم است ما مفاهیمی مانند اتراف، اسراف و تبذیر را در مجلات رشد و کتابهای درسی به بچهها بگویم و تلاش کنیم که ذهن آنها نسبت به مسائل روشن شود.
تفکیک سواد اقتصادی، سواد مالی و سوادکارآفرینی
لازم است به این نکته اشاره کنم که آنچه را در مورد غرب بیان میکنم، آن چیزهایی است که اسلام با آن مشکلی ندارد، و اگر احیاناً مشکلی داشته باشد به آن اشاره میکنم. در غرب وقتی صحبت از سواد اقتصادی میشود، از یک سه گانه با عنوان سواد اقتصادی، سواد مالی و سواد حرفهای و کار آفرینی یاد میشود و آنها را از همدیگر تفکیک میکنند. اما ما عادت کردهایم که در تحقیقات، پایان نامهها و بررسیهای خود، چرخ را از نو اختراع کنیم!
این در حالی است که اگر چرخی اختراع شده باشد، ما هم میتوانیم به سهم خود افزودههایی به آن داشته باشیم. ولی باید توجه داشته باشیم که اگر چرخی اختراع شده است، نباید تلاش و هزینه کنیم و چیزی ضعیفتر از آن را بسازیم. غربیها این سه نوع سوادی را که اشاره کردم از همدیگر جدا کردهاند.
سواد اقتصادی کاملاً از جنس مبنایی است. سواد مالی، جنسی از زندگی روزمره دارد و سواد حرفهای و کار آفرینی مربوط به شغل و پیشههای گوناگون و اثرگذاری صحیح افراد در زندگی فردی، خانوادگی و جامعه است.
وقتی صحبت از سواد اقتصادی میشود، غربیها درآن، به یک چارچوب منطقی زیست محوری رسیدهاند. یعنی از سال ۱۸۷۸ این موضوع را شروع کردهاند و در سال ۱۹۶۰ یک کمیته ضربت تشکیل دادهاند. گزارشی که در آن اعلام شده «باید در آموزش و پرورش تحولی اقتصادی صورت گیرد در غیر این صورت، آینده در خطر است»، مربوط به همین اقدامات است. آن جا موج دوم ورود به اقتصاد و سیاست و حقوق و بحثهای دانشآموزی در مدارس بود. در کمیتهای که تشکیل شد به تعریف مفاهیم سواد اقتصادی، سواد مالی و سواد حرفهای و کار آفرینی پرداختند که سند ملی مربوط به آن تاکنون هفت یا هشت بار ویرایش و بنا به نیازها و مقتضیات روز، بازنویسی شده است. این سند ملی را ما از اسناد امریکائیها، ترجمه و نقد و در کتاب «تعلیم و تربیت اقتصادی» آوردهایم.
محورها و استانداردهای سواد اقتصادی و مالی و مدل اسلامی آن
درمورد سند ملی که اشاره کردم خوب است بدانیم آنها بر اساس مستندات آن سند، در حوزه این مسائل به ۲۰ محور رسیدهاند. ما بر اساس یافتههای جدید علم اقتصاد و اقتصاد اسلامی به ۲۳ محور رسیدهایم که در حقیقت در اینجا یک مدل رقیب داریم. این مدل امریکاییها در اغلب کشورهای دنیا که سرشان به تنشان میارزد، استفاده میشود. در کتاب تعلیم و تربیت اقتصادی برخی مدلها مثل مدل کرهایها، ژاپنیها و... را ذکر کردهایم که وقتی در آن دقیق میشویم مشخص میشود مدل همان مدل امریکاییها است که این کشورها آن را کمی بومی کردهاند.
اما ما مدل رقیبی تولید کردهایم و اعتقاد داریم اگر این مدل ترجمه شود میتواند یک زمانی برای کشورهای اسلامی، مورد استفاده قرار گیرد، البته ارجح این است که ابتدا خودمان آن را بخوانیم و استفاده کنیم. این در حالی است که کسی آن را در آموزش و پرورش خودمان هم نمیخواند. این که آن ۲۰ یا ۲۳ محور چیست، موضوعی است که به آن خواهم پرداخت و باید توجه داشته باشیم که این محورها به عنوان پایه مطرح هستند و باید از این زاویه به این محورها نگاه کنیم.
سواد مالی، شش استاندارد دارد. یعنی یک ۲۳ محور و یک شش محور داریم که جمع آنها مجموعه سواد اقتصادی یا مالی را شکل میدهد. سواد حرفهای یا کار آفرینی هم محورهای خاص خودش را دارد که مفصل است. در این زمینهها کارهای زیادی صورت گرفته است که مراجعه به آن و مطالعه این آثار میتواند برای شما خیلی مفید باشد. به عنوان مثال کتاب «تعلیم و تربیت اقتصادی» در دو جلد، محصول کارهایی است که از سال ۱۳۷۸ شروع کردهایم.
باید اشاره کنم در همان سال این سؤال را مطرح کردم که شما در حوزه کتابهای درسی بر اساس کدام استاندارد جهانی کار میکنید؟ که شش یا هفت استاندارد مطرح شد و در جلسات بعدی پیرامون آن بحث کردیم و جرح و تعدیلهایی صورت گرفت. در همان جلسات، گزارشی در مورد تاریخ سواد اقتصادی در دنیا ارائه کردم و جالب است که وقتی بحث و صحبت شد، یکی از دوستان گفت من سراغ همه افراد و حتی فارغ التحصیلان اقتصاد دانشگاه تهران رفتهام، اما همگی گفتهاند پرداختن به اقتصاد مالی در سطح دبیرستان بیثمر است و جای آن در دانشگاه است. حالا شما میگویید ۱۰۰ سال است که در غرب در کودکستانها سواد مالی درس میدهند و برای آن برنامه و کتاب درسی دارند؟ که جای تعجب دارد! این جلسات باعث شد که صحبتهای زیادی مطرح شود و ما بتوانیم در این حوزه هم مطالبی داشته باشیم.
تربیت اقتصادی در سند تحول و کتابهای درسی
یکی از اتفاقات رخ داده در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش این بود که در ساحتهای شش گانه تربیتی سند تحول، جمهوری اسلامی ایران ساحت تربیت اقتصادی و حرفهای را هم به عنوان یکی از این شش ساحت، به رسمیت شناخته است. گر چه هنوز در عمل محقق نشده است، اما در عین حال، اتفاق بزرگی است که روشن شود قرار نیست ما فرزندان این کشور را افراد مادی تربیت کنیم، بلکه میخواهیم آنها با داشتن سواد مالی و اقتصادی و توان انتخاب صحیح، زندگی بهتر و موفقتری داشته باشند.
خوشبختانه مقام معظم رهبری هم در این زمینه صحبتهای زیادی کردهاند و اصولاً شعارهای سال که از سوی ایشان تعیین و اعلام شده، معمولاً رویکرد اقتصادی هم داشته است. جالب است که بدانیم در زمینه سواد مالی در آموزههای دینی و مذهبی دین اسلام، روایتهای زیادی داریم که نشان از اهمیت و جایگاه آن و مسئله اقتصاد دارد.
در همین زمینه حدیث معتبری از قول معصوم (ع) هست که میفرماید: «وَ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : اَلْکَمَالُ کُلُّ اَلْکَمَالِ اَلتَّفَقُّهُ فِی اَلدِّینِ وَ اَلصَّبْرُ عَلَى اَلنَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ اَلْمَعِیشَةِ» بدین معنی که: تمامى کمال انسان در فهم عمیق از دین، بردبارى بر ناگوارى و اندازهدارى مخارج زندگى نهفته است.
با داشتن چنین آموزههایی که نمونههای فراوانی از آن داریم، صحبت من با دوستان دفتر تألیف، این بود که چون هدف برنامه درسی، به کمال رساندن متربی و دانشآموز است، پس بر اساس این سه آموزه مهم، درس و بحث برای کتابهای درسی طراحی کنید و بنویسید.
یا در مورد دیگر، پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد (ص) میفرمایند: عقل اگر ۱۰ جزء داشته باشد، ۹ تای آن در تجارت است. که باز هم نشان از اهمیت اقتصاد و سواد مالی – نه به عنوان داد و ستد که به عنوان هر گونه تعامل - برای دانشآموزان و حکایت از ضرورت پرداختن کتابهای درسی و مجلات رشد به این حوزه مهم دارد. اتفاقاً علم اقتصاد به عنوان یک علم نافع، آکنده از الگوریتمهای تعاملی است و انسان در همه انتخابهایش نیازمند این علم و قواعد و اصول آن است.
دلالتهای نگاه تعاملی در آموزش و برنامهریزی درسی دانشهای دیگر در آموزش عمومی
در سال ۱۳۸۷ آقای پروفسور حمید صبوریان که در حال حاضر، عضو هیئت امنای دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج میباشد را برای سخنرانی به سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی دعوت کردیم. موضوع سخنرانی ایشان شاخههای مختلف ریاضی بود و صحبت ایشان این بود که چرا ما از همه این شاخهها فقط شاخه جبر و آنالیز را برای تدریس در کتابهای درسی انتخاب کردهایم؟
آقای صبوریان در شاخه بازیهای حوزه ریاضی یا(Game theory) به عنوان یک فرد شاخص و تئوری پرداز مطرح هستند که البته این شاخه از ریاضی با اقتصاد گره خورده است و اهمیت یادگیری و آشنایی با نظریه بازیها، از کاربردهای بسیار مهم آن در علوم مختلف مطرح است. برای تقریب به ذهن باید این گونه بگویم که تفاوت جبر و آنالیز با نظریه بازیها مانند تفاوت منچ با شطرنج است و حالا ما آمدهایم در کتابهای درسی خودمان به جای پرداختن به شطرنج، درباره منچ و فواید و استفادههای آن صحبت میکنیم.
نظریه بازیها در واقع ریاضیات تعامل است و در حقیقت بر اساس این مفهوم استوار است که اگر من فلان کار را انجام بدهم، دیگری چه کاری انجام خواهد داد و فرد در یک تعامل پیچیده و البته سراسر خلاقیت و ابداع به حل مسئله دست پیدا میکند. جمع بندی ایشان در سخنرانی که در سازمان داشتند این بود که سالهاست در انگلستان موضوع ریاضی دانشآموزان، دیگر جبر و آنالیز نیست، بلکه نظریه بازیهاست. به شما هم پیشنهاد میکنم که نظریه بازیها را به بچههاتان آموزش بدهید تا آن ها بتوانند وارد دنیای تعامل شوند و راههای بهتر و مؤثرتری برای حل مسئله و در نهایت قدرت انتخابهای درستتری پیدا کنند.
روش تلفیقی در ارائه و آموزش علم اقتصاد
نکته مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که تدریس و یا توجه به اقتصاد به این شکل مورد نظر قرار گرفته است که مثلاً در کنار کتاب فیزیک و شیمی و یا زیستشناسی و فارسی، با کتابی مستقل این علم هم تدریس میشود. این در حالی است که این شیوه صحیح نیست و ما باید درس اقتصاد را در یک شکل تلفیقی و در بستر و زمینه همه دروس ارائه کنیم.
من این موضوع را بارها عنوان کردهام که میتوان مثلاً در ارتباط با آموزش ریاضی، این درس را با مثالهای اقتصادی همراه و ارائه کنیم تا بهتر مفهوم شود و در یک تلفیق درست و حرفهای، ضمن جذابتر کردن درس ریاضی و بیرون آوردن آن از مفاهیم انتزاعی، مفاهیم اقتصادی و مالی به دانشآموزان ارائه شود. مثلاً میتوان این مسئله را برای بچهها مطرح کرد که اگر ایران خودرو چند ماشین را به فروش برساند، این کار برایش اقتصادی خواهد بود که در حقیقت پیوند زدن موضوعات با مسائل روزمره زندگی فردی و خانوادگی بچهها باعث گیرایی و جذابیت و در نهایت یادگیری بهتر ریاضی در کنار آموختن مفاهیم اقتصادی و سواد مالی خواهد شد. این مصادیق درباره همه دروس دیگر، مانند دینی، زبان، روانشناسی، فیزیک، علوم اجتماعی و... نیز میتوانند مورد توجه قرار گیرند.
اجازه بدهید به یک تجربه جالب اشارهای داشته باشم. ما در زمینه آموزشهای تلفیقی، کتابی را از وزارت دفاع آمریکا با حدود ۴۰۰ صفحه دانلود کردیم که هرصفحه آن یک مطالعه موردی یا (Case Study)بود. در مقدمه کتاب هم نوشته شده بود: معلمان شیمی، زیستشناسی، علوم اجتماعی و... دبیرستان؛ این مطالب هر یک مصداقی از مسائل امنیت ملی امریکا است، لطفاً در لابهلای دروس خود و هر جایی که مناسب دیدید، این مطالب را هم ارائه و تدریس کنید.
شکی نیست که امروزه باید در سطح عمومی، فیزیکی تدریس شود که به درد زندگی دانشآموز بخورد. شاید لازم باشد بیاییم حقوق هم به دانشآموزان یاد بدهیم. زیرا علیرغم نیازی که وجود دارد، دانشآموزان ما اطلاعات و دانش حقوقی پایه و لازم برای زندگی خود را ندارند. از افراد متخصص بخواهید که برنامه کودکستانهای امریکا را بررسی کنند که چگونه دانش سیاسی و حس تعلق و مشروعیت سیاسی نظام حاکم این کشور، در برنامه درسی این کودکستان ها نوشته شده و به بچههای کودکستانی آن کشور در ایالتهای مختلف آموزش داده میشود. آن وقت حتماً این سؤال را از خودمان خواهیم پرسید که چرا ما دانش سیاسی و دانش حقوقی به بچههای خودمان نمیدهیم و آنها را بدون ابزارهای لازم به جامعه محلی و بینالمللی میفرستیم.
مجلات رشد، مکمل کتابهای درسی در آموزشهای ضروری
شما در مجلات رشد، به یک معنا بین برنامه درسی و برنامه پنهان (غیر رسمی) قرار گرفتهاید و میتوانید آموزشهایی را که جای آن در برنامه و کتابهای درسی خالی و در عین حال برای دانشآموزان لازم و ضروری است، به صورت کاربردی پر کنید. اساساً میتوانید برخی از این مفاهیم را با ارائه مطالب جذاب و خواندنی به فرهنگ تبدیل کنید. زیرا اگر به طور مثال، فیزیک تبدیل به فرهنگ و در ذهن مخاطب نهادینه نشود، کاربرد و فایدهای نداشته و فرد انگیزهای برای یادگیری آن نخواهد داشت.
اگر تاریخ را ورق بزنیم و یا آن را در ذهنمان مرور کنیم، یادمان خواهد آمد که نام وزارتخانهای که ما امروز از آن با عنوان «آموزش و پرورش» یاد میکنیم، بعد از این که از بدنه وزارت علوم در دوره قاجار جدا شد و پس از آن که وزارت معارف اوقاف و صنایع مستظرفه نامیده شد، عنوان «وزارت فرهنگ» را به خود گرفت. اگرچه بعدها در سال ۱۳۴۳ به سه وزارتخانه: «آموزش و پرورش»، «فرهنگ و هنر» و «اطلاعات» تقسیم شد، اما ماهیت و هویت فرهنگی آن، همچنان پابرجاست.
البته همان طور که اشاره کردم، در آموزههای دینی ما، فراوان از این مفاهیم و توصیهها وجود دارد و مثلاً مرحوم علامه طباطبایی از مبنایی با عنوان «جذب منفعت و دفع ضرر» به عنوان یک اصل اقتصادی یاد میکند.
به عنوان یک مثالِ مصداقی دیگر، در اقتصاد، مفهومی با عنوان «هزینه در رفته» داریم که مثلا اگر بلیطی بخریم و به سینما برویم اما فیلم نمایش داده شده، باب طبع و انتخاب ما نباشد، چه تصمیمی بگیریم. در اینجاست الگوریتم انتخاب عقلائی در اقتصاد، به ما ثابت میکند هر هزینهای که پرداخت کردهایم، اگر با انتخاب ما یکسان نیست، باید پاکش کنیم و گر نه برای آن هزینه بیشتری خواهیم پرداخت. همه اینها مفاهیم مهم و کاربردی هستندکه میتوان با زمینه سواد مالی و اقتصادی، در مجلات رشد برای هر سن و مقطع و مخاطبی بدان پرداخت.
دکتر پیغامی در پایان این نشست با ارائه نسخهای مکتوب، به بیان اهداف کلان ساحتهای تعلیم و تربیت، سیر تعالی شناسایی مفاهیم، طبقهبندی قابلیتهای مهارتی و به کارگیری، سیر توالی اهداف ارزشی و هنجاری و تکلبف شناختی، سیر توالی چینش مسائل بنیادین اقتصادی و دیگر موارد مرتبط با این ساحتها پرداخت و گفت: خوشبختانه طی این سالها، اتفاقات خوبی رخ داده است که بر اساس آن، ضمن اعتبار بخشی مفاهیم مختلف، طراحی لازم در گروههای مختلف درسی و در همه دورههای تحصیلی صورت گرفته است.
گفتنی است نشستهای تخصصی مجلات رشد در موضوعاتی با عناوین هشتگانه: «سبک زندگی اسلامی و ایرانی»، «تربیت زیستی و بدنی»، «تربیت اعتقادی و عبادی و اخلاقی»، «سواد حل مسئله»، «تربیت اجتماعی و سیاسی»، «تربیت زیبایی شناختی و هنری»، «تربیت اقتصادی و حرفهای» و«تربیت علمی و فناورانه»
از سوی دفتر انتشارات و فناوری آموزشی در سال جاری برنامهریزی شده است.
از مجموعه این نشستها تا کنون پنج نشست با موضوعات «سبک زندگی اسلامی و
ایرانی»، «تربیت زیستی و بدنی» ، «سواد حل مسئله» ، «تربیت زیبایی شناختی و
هنری» و «تربیت اقتصادی و حرفهای» برگزار شده است.